معنی Acclimate
Acclimate
عادت دادن، سازگاری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Acclimate
acclimater
acclimater
آداپتِه کَردَن، خَو گِرِفتَن، عادَت دادَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Acclimatize
Acclimatize
آداپتِه کَردَن، خَو گِرِفتَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی