معنی یک ریز یک ریز (یَ / یِ) متصل. پیوسته. دائم. مدام. پیاپی. پشت هم. (یادداشت مؤلف). پشت سرهم. پی درپی: او یک ریز حرف زد لغت نامه دهخدا