جدول جو
جدول جو

معنی یراغ

یراغ
(یَ)
اسبی را گویند که از بسیاری سواری قابلیت آن را پیدا کرده باشد که بر او سوار شده و از جایی به جایی ایلغار کنند یعنی بزودی بروند. (برهان) (لغت فرس اسدی). اسب آزمودۀ ایلغاری. (از اقبالنامۀ نظامی ص 24) (از ناظم الاطباء). ظاهراً همان است که امروز یرغه نامند و مانند یرمق و یرناق و یتاق ترکی خواهد بود. (از آنندراج) (یادداشت مؤلف) ، اتفاق و مصلحت. (از برهان). اتفاق و اجتماع و مصلحت. (ناظم الاطباء) ، سجاف و زینت هایی که بر کنار جامه دوزند. (یادداشت مؤلف). یراق
لغت نامه دهخدا