جدول جو
جدول جو

معنی یبیس

یبیس(یَ)
گیاه خشک. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، هر گیاه خشک از تره و جز آن. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). هر نوع گیاه خشک. (از اقرب الموارد) ، تره ای که بهترین آن خشک شده باشد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) ، تره ای که چون خشک گردد پراکنده شود. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد).
- یبیس الماء، خوی. (منتهی الارب) (آنندراج). عرق. گویند جأت و علیها یبیس الماء، یعنی عرق که خشک شده باشد. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا