جدول جو
جدول جو

معنی یارق

یارق
(رَ)
یاره. (دهار). معرب یاره، دستیانه. (از منتهی الارب). یاره که دستیانه باشد یا دستیانۀ پهن. (آنندراج). یارق فارسی معرب و اصل آن یاره است و آن سوار باشد عربان یارق را به کار برده اند، چنانکه شبرمه بن الطفیل گوید:
لعمری لظبی، عندباب ابن محرز
اغن ّعلیه الیارقان مشوف.
(المعرب جوالیقی ص 358).
دستوانۀ زنان. دستبند. منگل. دستینه. دستینج. یارج. رجوع به یارج ویاره شود
لغت نامه دهخدا