مخفف هم مانند است که به معنی شبیه و نظیر و مانند یکدیگر باشد. (برهان). نیز مرخم هماننده است: به رای و به گفتار و نیکی گمان نبینی همانند او در زمان. فردوسی. ز کارآزموده گزیده مهان همانند تو نیست اندر جهان. فردوسی. مرا با صنوبر همانند کردی به قد و به رخ با ستاره برابر. فرخی. که از چهر و بالا و فرّ و شکوه همانند او کس نبد زآن گروه. اسدی. همانند بس یابی از مردمان ولیکن درستی نباشد همان. اسدی. ای خوب نهال ار ز خرد بار نگیری با بید و سپیدار همانند و همالی. ناصرخسرو. رجوع به هماننده شود