جدول جو
جدول جو

معنی هتل

هتل
(قَشْ وَ رَ)
پیاپی باریدن ابر. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). هطل. (معجم متن اللغه) (اقرب الموارد). باران باریدن. (تاج المصادر بیهقی) ، نیک باریدن ابر. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (معجم متن اللغه). این کلمه مبدل هتن باشد، چه تبدیل لام به نون و بالعکس نزد پیشینیان بسیار معمول بوده است. ’هتنت السماء و هتلت’. (نشوء اللغه ص 51). هتول. هتلان. تهتال. هطل. هطلان. تهطال. هتن. هتون. هتنان. تهتان. رجوع به هر یک از این کلمات شود
لغت نامه دهخدا