جدول جو
جدول جو

معنی هبز

هبز
(قِس س)
مردن، ناگاه مردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (معجم متن اللغه) (اقرب الموارد) (تاج العروس) ، جهیدن. جستن. ابز. (ناظم الاطباء) (معجم متن اللغه) (تاج العروس) ، گوشت گرفتن شتر. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، بریدن پاره ای بزرگ از گوشت. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا