رنه ژوس، معدن شناس فرانسوی که در سال 1743 میلادی در سن ژوس (اوآز) متولد شده و در سال 1822 میلادی در پاریس فوت کرده است، وی پسر نساجی بود، درکلژ کاردینال لوموآن نایب رئیس شد و در آنجا لومن را شناخت، در باغ نباتات پاریس دروس دوبانتن را دنبال کرد و به زودی کشف کرد که صورت بلورین بدوی یک بسیط جسم به ترکیب شیمیایی همان جسم وابسته است، و اشکال کریستال هایی که وی تشکیل می دهد از طریقۀ دسته بندی کریستال های ابتدایی ناشی می شود، هائوئی دوبانتن را از کشف خود مطلع کرد، دوبانتن آن را به لاپلاس گفت، دوبانتن و لاپلاس پیشنهاد کردند این کشف را با هم به فرهنگستان تعهد نمودند و فرهنگستان کشف وی را تقریباً به اتفاق آراء در بخش گیاه شناسی در سال 1783 میلادی پذیرفت، وی پس از بیست سال خدمت در دانشگاه تقاضای تقاعد کرد تا کاملاً خود را در اختیار علمی که تازه کشف کرده بود، بگذارد، در دورۀ انقلاب، هم از حقوق و هم از مشاغلش محروم شد و بعد از 10 اوت او را به زندان افکندند، اما ژوفروآ سن هیلر موجب آزادی وی گردید، این دانشمند اوقات خود رادر زندان با صبر و حوصلۀ بسیار صرف مطالعه در موادمعدنی میکرد، گذشته از آن وی در دخمۀ خود با کمال لذت و میل سنگ ریزه های خود را طبقه بندی میکرد و مثل همه مردم خوب میدانست که بعضی از سنگها مانند گچ و دانه های شن بی شکل هستند، یعنی شکل معین و مشخصی ندارند در حالی که بعضی دیگر مانند سنگ خارا و لوح از اجتماع تودۀ عظیمی از اجسام کوچک متبلور تشکیل شده اند، ولی اکتشافی که او را مشهور کرد مربوط به روزی است که وی در خانه یکی از دوستانش قطعه ای از اسپارت را آزمایش میکرد، ناگاه سنگ به زمین افتاد و خرد شد همین که قطعات کوچک سنگ مزبور را جمعآوری کردند، با کمال تعجب دیدند که قطعات کوچک از نظر شکل کاملاً متشابه با قطعۀ بزرگ اصلی میباشد و قطعات حاصل از این قطعات باز به همان شکل میباشد، هائوئی وقتی به خانه خویش بازگشت پتکی برداشت و تمام مواد متبلوری را که درمجموعۀ خود فراهم آورده بود ریزریز کرد، هر دفعه به همان نتیجه رسید که پیش از آن رسیده بود، یعنی قطعات حاصل همیشه شکل قطعۀ اولی را حفظ میکردند، و این شکل در واقع یک ’رومبوئید’ بود، یعنی یک جسم شش وجهی که هر یک از وجوه آن یک لوزی است، وی با خود گفت: این ثبات شکل مربوط به آن است که ملکولهای تشکیل دهنده این جسم همواره به وضع متشابهی قرار گرفته اند، این نتیجه بعدها بوسیلۀ اوگوست براوه تأیید گردید که ثابت کرد وضع قرار گرفتن ملکول ها مطابق قواعد ریاضی مرتب شده است، هائوئی از نظریۀ لاووازیه بدون اینکه برایش عواقب بدی داشته باشد جانبداری کرد، به سبب ابتکارش عضو انستیتو شد و نیز عضو شورای معادن گردید، بعد از سال 1802 میلادی پس ازدولومیو در کرسی دوبانتن درس گفت، هنگام تأسیس دانشگاه وزیر فرهنگ در دانشکدۀ علوم برای وی یک کرسی معدن شناسی ایجاد کرد، در دورۀ اعادۀ سلطنت، وی از بیشتر وسایل زندگانی محروم گردید، کتابهای عمده اش عبارتند از: بحثی راجع به ساختمان بلورها، نمایش معقول در باب الکتریسیته و مغناطیس، بحث در معدن شناسی، بحث مقدماتی در فیزیک، جدول قیاس نتایج علم تبلورات و تجزیۀ شیمیایی، نسبت به طبقه بندی معدنیات، بحث در خاصیت فیزیکی احجار کریمه و بحث در تبلورات