امر) به زبان پهلوی امر به برخاستن است، یعنی برخیز. (برهان) (ناظم الاطباء) (انجمن آرا) : و معنی هامرز به زبان پهلوی و پارسی آن بود که برخیز. و هامرز را گفت نام تو چنین است که برخیز. (از تاریخ طبری بلعمی، نسخۀ خطی مؤلف ص 225). معین چنین نوشته است: دو لغت در بیان اول از های هوز قابل توجه است: ’هامرز’ در برهان، لغت پهلوی و به معنی برخیز ضبط شده و ’هانی’ نیز پهلوی و به معنی بنشین. جهانگیری نویسد: ’هامرز’، این لغت پهلوی است و به معنی برخیز باشد از تاریخ طبری نقل نموده شد. و هانی، این لغت پهلوی است و معنی آن بنشین بود از تاریخ طبری نقل نموده شد. این دو کلمه مأخوذ از ’ترجمه بلعمی از تاریخ طبری’ است. بلعمی در جنگ ’ذوقار’ به زمان انوشیروان آرد: ’عجم را کتابی است بیرون از اخبار، و آن را ’کتاب فال’ گویند. هر چیزی که آن را در ایام عجم فال کرده اند، در آن کتاب یاد کرده است، و اندر این معنی چنین گفته است که کسری ’هامرز’ را بدین جنگ فرستاد و به نام او فال کرد، و گفت: باید که ظفر ترا بود بر آن سپاه که با هانی گرد آمده است و ’هانی’ به زبان پهلوی و پارسی آن بود که ’بنشین’. و ملوک عجم و اکاسره این گفتندی و معنی ’هامرز’ آن بود که ’برخیز’، پس کسری بدین فال کرد و هامرز را گفت: نام تو چنین است که برخیز، و معنی نام دشمن تو ایدون است که بنشین اکنون باید که برخیزی و ظفر ترا بود’. و خود این فال راست نیامد...’. به نظر میرسد که ’ها’ در این دو کلمه پیشوند فعل باشد. (چنانکه در بعضی لهجه ها هنوز مستعمل است: در دیه های اراک (سلطان آباد) هاگیر = بگیر، هاده = بده، ها گفت = بگفت. گیلکی هگیر = بگیر هده = بده) و ’نی’ به جای ’نیش’ به معنی بنشین باشد، ولی مرز marzh یا marz در پهلوی به معنی مالیدن و معنای دیگری است که با برخاستن تناسبی ندارد. مؤلف فرهنگ نظام ’هامرز’ را مصحف ’هابرز’ (با باء موحده) داند (برز به معنی بلند). و ’نی’ در ’هانی’ را به معنی پائین گرفته گوید: تفأل پرویز از این باب بوده و معنی نام سردار خودش، بلند بالا و معنی نام سردار عرب در پهلوی پائین و پست. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین)