گیاه خشک، جای بی گیاه. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) ، سیاه گشته متغیر. البالی المسود المتغیر من ثمرو شجر و غیرهما. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (معجم متن اللغه) ، ثوب هامد، جامه ای که در صورت ظاهر بی عیب باشد، ولی چون دست بر وی زنند از بسیاری کهنگی از هم پاشیده شود. (ناظم الاطباء) (المنجد) ، الرماد الهامد، البالی المتلبد بعضه علی بعض. (اقرب الموارد) (معجم متن اللغه). ج، هوامد