جدول جو
جدول جو

معنی هادر

هادر
(دِ)
نعت فاعلی از هدر. رجوع به هدر شود. (از اقرب الموارد) ، شتر بابانگ. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، مرد بی اعتبار. (منتهی الارب) ، ساقط. افتاده. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) ، شیری که زبرین آن سطبر و چغرات باشد و زیرین آن تنک و زرداب شده باشد، و این پس از ترش شدن گردد. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). ج، هدره. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا