جدول جو
جدول جو

معنی ویژه کردن

ویژه کردن
(فُ دَ)
خالص کردن. بی آمیزش ساختن. اخلاص. (ترجمان القرآن). پاک و خالص کردن:
جهان ویژه کردم ز پتیاره ها
بسی شهر کردم بسی باره ها.
فردوسی.
جهان ویژه کردم به برّنده تیغ
چرا دارد از من به دل شاه ریغ؟
فردوسی.
، خاص کردن. مخصوص کردن، از خواص و مقربان خود قرار دادن. رجوع به ویژه و شواهد آن شود
لغت نامه دهخدا