درویش. مفلس. تهی دست. (یادداشت مرحوم دهخدا) : ما از شمار آدمیانیم سنگ دل از معصیت توانگر و از طاعتیم ونگ. سوزنی. کار تو بر سریش و همه کار تو سریش همواره زین نهاد که هستی گداو ونگ. سوزنی. زین شعر شاعران را گردد یقین که من از هزل و جد توانگرم از زرّ و سیم ونگ. سوزنی. منت پذیر باشی و منت نهنده نی کز تو غنی شوند به روزی هزار ونگ. سوزنی. ، گدا. سائل: نهال باغ جلال تو راست گردون برگ زکات گنج عطای تو راست قارون ونگ. منصور شیرازی