جدول جو
جدول جو

معنی ولاد

ولاد
(قُ)
ولاده. الاده. لده. مولد. ولادت. زادن. (از منتهی الارب) (اقرب الموارد) (آنندراج). وضع حمل کردن. (اقرب الموارد). زاییدن:
کارت این بوده ست از وقت ولاد
صید مردم کردن از دام وداد.
مولوی.
ازبرای دفع تهمت در ولاد
که نزاده ست از زنا و از فساد.
مولوی
لغت نامه دهخدا