معنی وکل وکل (قَ ذَ) تکیه نمودن بر کسی و اعتراف کردن به عجز خود. (اقرب الموارد) (آنندراج) (منتهی الارب) ، کار به دیگری واگذاشتن و سپردن، سست گردیدن ستور. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (آنندراج) لغت نامه دهخدا