معنی وقاد وقاد(وِ) هیزم. (منتهی الارب). حطب. (ناظم الاطباء). آنچه به وسیلۀ آن آتش بگیرد از هیزم و غیره. (اقرب الموارد). آتش گیره لغت نامه دهخدا