جدول جو
جدول جو

معنی وضع کردن

وضع کردن
(فُ رَ تَ)
ایجاد کردن. اختراع نمودن. قرار دادن. نهادن.
- وضع کردن بیضه، تخم نهادن.
، کاستن. کم کردن. منها کردن
لغت نامه دهخدا