بسیار و انبوه و فراوان بودن هر چیزی. (آنندراج) (برهان). بسیار. (فرهنگ اسدی). پر. (فرهنگ اسدی). بسیارو فراوان و پر و سرشار. (ناظم الاطباء) : امروز به اقبال تو ای میر خراسان هم نعمت و هم روی نکو دارم وسناد. رودکی (از اسدی). و به این معنی با شین معجمه نیز آمده است. (آنندراج) (برهان). نفیسی نوشته است: پندارم که در اصل وسیار بوده باشد که شاید لهجه ای از همان کلمه بسیار باشد. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به وستاد و وشناد شود