معنی وروت وروت (وُ) خشم. (اوبهی) (حاشیۀ اسدی) (فرهنگ فارسی معین). غضب. (فرهنگ فارسی معین). - وروت کردن، خشم کردن. غضب کردن. (فرهنگ فارسی معین) : بر من ای سنگدل وروت مکن ناز بر من تو با بروت مکن. بارانی (از فرهنگ اسدی) لغت نامه دهخدا