معنی ورس ورس(فَ) چغزلاوه نشستن بر سنگ چندانکه سبز و لغزان گردد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). نشستن خزه بر سنگ در آب چندانکه آن سنگ سبز و لیز گردد. (از اقرب الموارد) : ورست الصخره فی الماء تورس ورساً، رکبها الطحلب حتی تخضار و تملاس. (اقرب الموارد) لغت نامه دهخدا