معنی وراثه وراثه (فَ) ورث. ارث. رثه. تراث. میراث گرفتن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (از آنندراج). میراث یافتن. (ترجمان علامۀ جرجانی ترتیب عادل بن علی). رجوع به وراثت و رجوع به ارث شود لغت نامه دهخدا