یربوع. (اقرب الموارد). کلاکموش. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). و آن موش دشتی و صحرایی است. (منتهی الارب) ، صدف سوخته. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). سفیدمهره را گویند و آن نوعی از صدف است که عوام گوش ماهی گویند و بعضی گفته اند که مهره ای است سفید و از دریا برمی آید و آن را به فارسی کجک میخوانند و توتیای اکبر همان است. و آن را بسوزندو در داروهای چشم به کار برند. گویند عربی است. (برهان) (آنندراج). رجوع به تحفۀ حکیم مؤمن و مخزن الادویه شود. بادمهره. سفیدمهره. گوش ماهی. (بحر الجواهر). صدف خرد که به جای نقود در هند متداول بوده است. (اخبار الصین و الهند ص 13). واحد آن ودعه. ج ، ودعات. (اقرب الموارد) ، جمع واژۀ ودعه و آن شبه سپید است که از دریا برآرند. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). رجوع به ودعه شود