جدول جو
جدول جو

معنی وجب کردن

وجب کردن
(فَ کَ دَ)
بدست کردن. پیمودن و اندازه گرفتن جامه و جز آن به وسیلۀ وجب دست. اندازه گرفتن با وجب و وژیدن. (ناظم الاطباء). پیمودن به وجب که به فارسی آن را بدست گویند و بلشت به لام و شین معجمه لهجۀ عوام هند است. (آنندراج) :
از جنون این خرابه را هرروز
می کنم همچو آفتاب وجب.
محمدقلی سلیم (ازآنندراج)
لغت نامه دهخدا