جدول جو
جدول جو

معنی وبص

وبص
(فُ)
درخشیدن برق. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). وبیص. (منتهی الارب) ، چشم گشادن سگ بچه. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) : وبص الجرو، ، بسیارگیاه گردیدن زمین. (منتهی الارب). پدیدار گردیدن نخستین گیاه زمین. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا