معنی وبد وبد(وَ بِ) خشمگین. (از ناظم الاطباء) ، گرسنه. (منتهی الارب) (آنندراج) ، مرد بسیارعیال و کم مال. (ناظم الاطباء) ، سخت چشم زخم رساننده. (منتهی الارب) (آنندراج) ، جامۀ کهنه، چیز عیب دار. (ناظم الاطباء) لغت نامه دهخدا