جدول جو
جدول جو

معنی وباء

وباء
(فَ)
آماده کردن، اشاره کردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). اشارت کردن. (تاج المصادر بیهقی) ، آرزومند و مایل گردیدن. (منتهی الارب) : وبأت ناقتی الیه، آزمند و مایل گردید ماده شتر من به سوی آن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا