جدول جو
جدول جو

معنی واقع گشتن

واقع گشتن
(فَ شُ دَ)
روی دادن. پیش آمدن. حادث گردیدن. اتفاق افتادن. رجوع به واقع شدن شود
لغت نامه دهخدا