معنی واجب نمودن واجب نمودن (شُ دَ) لازم بودن. لازم به نظر رسیدن: چه شیوه دارد اندر غمزۀ تو که خونریزیش واجب مینماید. عطار. و رجوع به واجب و واجب کردن شود لغت نامه دهخدا