جدول جو
جدول جو

معنی واپس ماندن

واپس ماندن
(کَ دَ)
بازماندن. واماندن. در عقب ماندن. (ناظم الاطباء) :
بدان پشتی چو پشتش ماند واپس
که روی شاه پشتیوان من بس.
نظامی.
ای که خواب آلوده واپس مانده ای از کاروان
جهد کن تا بازیابی همرهان خویش را.
سعدی (خواتیم)
لغت نامه دهخدا