معنی واپس فکندن واپس فکندن (شُ دَ) یا فگندن. پشت سر گذاشتن: آن حرم قدس چو واپس فگند راه در اقصای مقدس فگند. امیرخسرو (از بهارعجم) (آنندراج). ، درنگی کردن. به تأخیر انداختن. معطل کردن. و رجوع به واپس افگندن شود لغت نامه دهخدا