نیم سوخته، (آنندراج)، که نیم آن سوخته است، (یادداشت مؤلف)، نیم سوزیده، که نیمی از آن باقی است و نیم دیگر سوخته و معدوم شده است: اشک چون شمع نیم سوز فشاند خفته تا وقت نیم روز بماند، نظامی، مینا چو نیمه شد نرساند شبم به صبح تا صبحدم وفا نکند شمع نیم سوز، دانش (از آنندراج)، ، هیمه و چوبی که قسمتی از آن در اجاق سوخته و تبدیل به زغال شده است