نیم سوراخ کرده شده. (برهان قاطع). که کار سفتن و سوراخ کردن آن هنوز به پایان نرسیده است: نخستین ز گوهر یکی سفته بود یکی نیم سفته دگر نابسود. فردوسی. آنچ از او نیم گفته بد گفتم گوهر نیم سفته را سفتم. نظامی. ، نیم سفت. (آنندراج). کنایه از سخن ناتمام و سربسته. (برهان قاطع) ، تراوش اندک را نیز گویند. (برهان قاطع)