معنی نیک فعل نیک فعل (فِ) نکوکردار. نیک فعال: ای شهریار راستین ای پادشاه داد و دین ای نیک فعل و نیک خواه ای از همه شاهان گزین. دقیقی. مرد دانا نیک فعل و چرخ نادان بدکنش نزد یکدیگر هگرز این هر دو را بازار نیست. ناصرخسرو لغت نامه دهخدا