جدول جو
جدول جو

معنی نیزه زن

نیزه زن
(رَ عی یَ پَرْ وَ)
رامح. (منتهی الارب). مطعان. (السامی). نیزه افکن. نیزه ور. نیزه گذار:
هزار از یل نیزه زن زابلی
گزین کرد با خنجر کابلی.
اسدی
لغت نامه دهخدا