نی و رشته چون مجتمع گردد، (منتهی الارب)، قصب و خیوط چون با هم آیند، (از اقرب الموارد) (از متن اللغه)، نگار جامه، (منتهی الارب)، طراز جامه، (فرهنگ خطی)، علم، (دهار) (منتهی الارب)، علم جامه، (مهذب الاسماء) (از اقرب الموارد) (از متن اللغه)، پود جامه، (منتهی الارب)، رجوع به معنی بعدی شود، ریشه و پرزۀ جامه، (منتهی الارب)، هدب و لحمۀ جامه، (از متن اللغه) (از اقرب الموارد)، یوغ، (دهار)، یوغ آماج، (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)، چوبی که بر گردن دو گاو نهند، یوغ، (از متن اللغه) (از اقرب الموارد)، چوب جولاهگان که بر وی بافند، (منتهی الارب)، ج، انیار، نیران، کرانۀ راه یا صدر آن یا نشان روشن راه و شکاف آن، (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از متن اللغه)