از مردم قزوین و از شاعران قرن دهم است، در قزوین به کسب اشتغال داشته، او راست: پیوسته به دل بار غم یار کشم وز دیده همه منت دیدار کشم جانم به لب آمد و تن از غم کاهید اینها همه از دوری دلدار کشم، (از تحفۀ سامی ص 174) محمد سمیع (میر نیازی) دهلوی از معاصران و شاگردان حزین لاهیجی است، او راست: مردم و ننشست از پا آه غمناکم هنوز دود می خیزد چو شمع کشته از خاکم هنوز، (از صبح گلشن ص 571)، و رجوع به فرهنگ سخنوران شود از مردم بخارا و از معماگویان معاصر نصرآبادی است، او راست این معما به اسم میر: مردم چشم غیر حک فرما بعد از آن بر بیاض آن بنما، (از تذکرۀ نصرآبادی ص 518)، و رجوع به فرهنگ سخنوران شود از مردم بدخشان و از شاعران قرن دهم و یازدهم است، او راست: از گرمی آفتاب محشر چه غم است گر جام بود به سایۀ دولت تو، (از صبح گلشن ص 571)، و رجوع به فرهنگ سخنوران شود