جدول جو
جدول جو

معنی نهاله گه

نهاله گه
(نِ / نَ لَ / لِ گَهْ)
نهاله گاه. رجوع به نهاله و نهاله گاه شود:
آن گرد یل نگر که به تیر و سنان گرفت
اندر نهاله گه بدل آهوان هژبر.
ابوطاهر.
از پی خدمت تو تا تو ملک صید کنی
به نهاله گه تو راند نخجیر پلنگ.
فرخی.
به کوه برشد و اندر نهاله گه بنشست
خدنگ پیش بزه کردو نیم چرخ به چنگ.
فرخی.
نهاله گه شیر آهو چریده
گذرگاه شاهین کبوتر گرفته.
سید حسن غزنوی
لغت نامه دهخدا