جدول جو
جدول جو

معنی نوش گوی

نوش گوی
(رَ)
شیرین گفتار:
ای پسر می گسار نوش لب و نوش گوی
فتنه به چشم و به خشم فتنه به روی و به موی،
منوچهری
لغت نامه دهخدا