نوعی از زردآلوی، (ناظم الاطباء) (از غیاث اللغات)، قسمی زردآلوی درشت و بسیار شیرین و آبدار و هسته شیرین، مقابل زردآلو انک، (یادداشت مؤلف) : از نوری آن به وجه احسن شد ذائقه را چراغ روشن، تأثیر (از آنندراج)، ، مأخوذ از هندی، قسمی از طوطی سرخ، (ناظم الاطباء)، طوطی سفید، (غیاث اللغات از چراغ هدایت)، جانوری است قرمزرنگ براق که تمام تنش چون منقار طوطی سرخ باشدلیکن ورای طوطی است، (از غیاث اللغات از مصطلحات شعرا) (آنندراج)، غایتش می گویند که مثل طوطی حرف قالبی می زند و آن در هندوستان می باشد، (آنندراج) : از نوری شه گویم و از گفتارش در حیرتم از زبان شکّربارش، ظهوری (از آنندراج)، ناکرده فلک بادۀ وحدت به ایاغم چون شعله به یک بال پرد نوری باغم، تأثیر (از آنندراج)، ، منسوب به نور: سال های نوری، (یادداشت مؤلف)، منسوب به شهر نور، از ولایت مازندران، رجوع به نور شود، قسمی برنج که محصول نور مازندران است، (یادداشت مؤلف)، منسوب است به نور که شهری است بین بخارا و سمرقند، (از انساب سمعانی)، منسوب به نور که دهی است در بخارا، از آن است حافظ ابوموسی عمران نوری و حسین بن علی نوری، و اما ابوالحسن نوری واعظ منسوب است به نوری که در وعظ وی ظاهر می شد نه به سوی آن ده، (منتهی الارب)