جدول جو
جدول جو

معنی نور چشم

نور چشم(رِ چَ/ چِ)
وجود بسیار عزیز و گرامی. نور دیده. که دیدنش موجب روشنی چشم و انبساط خاطر است. فرزند بسیار عزیز. دوست گرامی:
دهقان سالخورده چه خوش گفت با پسر
کای نور چشم من به جز از کشته ندروی.
حافظ.
ای نور چشم من سخنی هست گوش کن
تا ساغرت پر است بنوشان و نوش کن.
حافظ.
جمال دختر رز نور چشم ماست مگر
که در نقاب زجاجی و پردۀ عنبی است.
حافظ
لغت نامه دهخدا