جائی که در آن بارگاه افراخته باشند. نوبتگه. (ناظم الاطباء) : یکی هفته به نوبت گاه خسرو روان می کرد هر دم تحفه ای نو. نظامی. نهادش بر بساط نوبتی گاه به نوبت گاه خویش آمد دگر راه. نظامی. ، جای نوبتیان. کشیک خانه: همه لشکر به خدمت سر نهادند به نوبتگاه فرمان ایستادند. نظامی. طرفداران ز سقسین تا سمرقند به نوبتگاه درگاهش کمربند. نظامی. ، نقاره خانه و جائی که در آن نوبت می نوازند و موزگان می زنند. نوبتگه. (ناظم الاطباء) ، زندان. بندی خانه. (آنندراج)