جدول جو
جدول جو

معنی نوبت آمدن

نوبت آمدن(غِ ظَ تَ)
نوبت رسیدن:
درطبع جهان اگر وفائی بودی
نوبت به تو خود نیامدی از دگران.
خیام.
- نوبت ... آمدن، نوبت آن شدن. هنگام انجام کاری فرارسیدن. مجال و موقع به دست آمدن:
چون که آید نوبت شکر نعم
اختیارت نیست وز سنگی تو کم.
مولوی.
- نوبت به سر آمدن، مجال نماندن. زمان و فرصت پایان گرفتن.
- نوبت کسی به سر آمدن، کنایه از درگذشتن و سپری شدن:
به تو داد یک روز نوبت پدر
سزد گر تو را نوبت آید به سر.
فردوسی
لغت نامه دهخدا