معنی نمق نمق (فَ) طپانچه زدن بر چشم کسی. (از منتهی الارب). لطمه زدن بر چشم کسی. (از اقرب الموارد) ، نبشتن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). نوشتن نامه را. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، نقش و نگار کردن کتاب و نامه را، و هو نمیق. (از متن اللغه) لغت نامه دهخدا