معنی نمس
- نمس(نِ)
- راسو. (فرهنگ فارسی معین). قسمی راسو. (ناظم الاطباء). جانورکی است به مصر که اژدر را کشد. (منتهی الارب). چیزی است که ثعبان را بگزد و بکشد. (السامی). ایخنومن و آن قسمی راسوست و در مصر بسیار باشد و در نزدقبطیان قدیم حرمتی دینی داشت، چه خزندگان چون مار وجز آن را برمی انداخت. (یادداشت مؤلف). ج، نموس
