معنی نگون افتادن
- نگون افتادن(غُرْ رَ / رِ لُ دَ / دِ زَ دَ)
- نگون فتادن. به خاک افتادن. به سر به زمین آمدن. به روی بر زمین افتادن:
ز بور اندرافتاد خسرو نگون
تن پاکش آلوده شد پر ز خون.
دقیقی.
می فتند از پرّ تیرت بر زمین شیران نگون
می پرند از فرّ عدلت بر هوا مرغان ستان.
سیدحسن غزنوی.
برزد شغبی سپهرفرسای
او نیز نگون فتاد بر جای.
نظامی
