بهله، و آن پوستی باشد که به اندام پنجۀ دست دوزند و میرشکاران بر دست کشند به جهت برداشتن بازو شاهین و امثال آن و به این معنی با بای فارسی (نکاپ) هم آمده است. (برهان قاطع). نکاف. نکاپ. (از حاشیۀ برهان قاطع چ معین). دستکش و آستین مانندی که در هواهای سرد دستها را در میان آن گذارند و بهله و دستکش از تیماج که شکارچیان بر دست کشیده باز و شاهین و جز آن را نگاه دارند. (ناظم الاطباء) : این نکاب از بهر شاهین بر کف دست من است. شعوری (از حاشیۀ برهان قاطع). ، خبر (؟)، شکل و نقشه ای که با مداد کشند و با سوزن سازند (؟). (ناظم الاطباء)