معنی نقط نقط(غُ) نقط زدن. (تاج المصادر بیهقی). نقط برزدن. (زوزنی). خجک زدن حرف را. (از منتهی الارب) (آنندراج). نقطه گذاشتن حرف را. (از ناظم الاطباء). نقطه گذاری کردن لغت نامه دهخدا