در قمار دست حریف را روکردن و از او بردن، کنایه از پی بردن به وضع خود و آگاه بودن از خویشتن خویش: فانی آن شد که نقش خویش نخواند هرکه این نقش خواند باقی ماند. نظامی. - نقش غلط خواندن، گمراه شدن. اشتباه کردن: گفتی که حافظ این همه رنگ و فسوس چیست نقش غلط مخوان که همان لوح ساده ایم. حافظ (از آنندراج)