جدول جو
جدول جو

معنی نقاب برانداختن

نقاب برانداختن
(غُ فُ شُ تَ)
روی نمودن. رخ نمودن. نمایان شدن. پدیدار گشتن:
عروس حضرت قرآن نقاب آنگه براندازد
که دارالملک ایمان را مجرد بیند ازغوغا.
سنائی.
بدان نفس که برافرازد آن یتیم علم
بدان زمان که براندازد این عروس نقاب.
خاقانی.
، نقاب از روی کسی برگرفتن:
چون والهان ز جای بجستم دویده پیش
بگرفتمش کنار و برانداختم نقاب.
انوری (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا